تو یه محله نارمک تهران بدنیا اومدم ، میدون شیر و خورشید که بعدا ظاهرا شد میدون هلال احمر
بعد رفتیم تهران پارس، چهار سالم بود ، اینجا بود که اولین خاطرات واضحم شکل گرفت
تو یه خونه یزرگ بودیم تو یه محله نه چندان خوب فلکه سوم ، یه جایی بین تمدن و اونجایی که بهش می گفتن خاک سفید
تو کوچه  مون، 200 شرقی، همه جورآدمی بود. از کسایی که تو خر تو خر اول انقلاب از شهرستان و روستاهای اقصی نقاط ایران اومده بودن تهران و یه تیکه زمین تو یکی از ارزون ترین جاها خریده بودن و آلونکی ساخته بودن تا آدم هایی از قشر متوسط ، فعالین سیاسی یا بروکرات حکومت قبلی و .. که دست تطاول ماجراهای سال های اول انقلاب و جنگ مجبورشون کرده بود بیان تو یه محله ای که هنوز نه اسفالت داشت نه کنتور آب و تلفن
خونه مون بزرگترین خونه محله بود و تنها خونه ای که سند رسمی داشت، صاحب زمین قبل از اینکه زمین رو به پدرم بفروشه با مامور رفته بود و زمیتنش رو از وسط دو تا خونه بی سند کشیده بود بیرون ، برای همین دو طرف خونه ما دو تا خونه کوچیک، بد قواره و دراز بودن
تو یکی از این خونه ها یه خانواده کرمانشاهی یودن که پدرشون رانننده کامیون نازنینی بود که سال ها بعد که هر دوی ما خانواده ها از اون محله رفته بودیم، تو بیایونهای غرب ایران رفت رو یه مین بازمونده از جنگ و کشته شد. البته این تنها یادگار جنگ تو اون کوچه نبود، اواسط دهه 60 پسریکی از همسایه ها که سرباز بود تو جنگ کشته شد و اسم خیابون شد 200 شرقی یا شهید نفری.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *