تلویزیون اینجا یه برنامه هفتگی داره به نام standing still ، یه مجری، استندآپ کمدین طور، میره شهرهای کوچیک در حال فراموش شدن گوشه کنار کانادا. شهرهایی با خونه های خالی بسیار ، جمعیت پیر و منظره تکراری کانادایی که درخت و رودخونه و دریاچه است و باز درخت و رودخونه و دریاچه
موسیقی برنامه مثلا شوخ و پر انرژیه و مجری سعی میکنه با خاطرات و یادبودهای شهر جوک بسازه و هدف برنامه هم مثلا همین بوده ولی اندوه خالصه، امروز یه قسمتش پخش میشد که چند تا خیابون خلوت گوشه و کنارشون با برف تازه پاییزی لک و پیس شده رو نشون میداد که منتهی میشدن به یه کارخونه کاغذسازی که تو یه حادثه سوخته بود و پایان زندگی اون شهر بود. میتونست ویدئو کلیپ یه آهنگ Empyrium باشه